فقط به امید توام

دوست دارم برای تو بنویسم

فقط به امید توام

دوست دارم برای تو بنویسم

آخرین مطالب

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

اونقدر خسته ام که نمیتونم بخابم

چشمم رو که میذارم رو هم سر درد میگیرم

 سه روز گذشته و من

خدایا تو چقدر لطف میکنی 

ومن چقدر کفر

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۲۲:۴۷
مبتلا


امام جماعت مسجدمان میگفت برخلاف نماز و روزه و... که شرط صحت دارند و تا نیتت درست نباشد و مقدماتش را ایجاد نکنی پذیرفته نمی شود ؛اشک بر حسین نیاز به مقدمه و موخره و نیت و ...ندارد

اشک بر حسین همه جوره اش قبول است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۲۲:۴۵
مبتلا

این روزها خودم را سنجاق میکنم به مراسمات شما

وصله قشنگی نیستم.ولی...

صبح بدو بدو میکنم تا برسم به زیارت عاشورای شما. ظهر با روضه خوانی برای شما اشک میریزم و شب به امید نگاه شما دنبال...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۲ ، ۲۲:۳۶
مبتلا

یک روز پر ازشکرم و یک روز پر از کفر

ولی تو 

همچنان سکوت کرده ای 

این انصاف نیست

 

یا چشم بپوش ازمن و از خویش برانم

یا تنگ در اغوش بگیرم که بمیرم(فرهاد نظری)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۲۲:۴۷
مبتلا

محرم

روضه

اشک

ادب

شفا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۲۲:۵۲
مبتلا

مراسم استقبال از محرم-امفی تئاتر دانشگاه

 بالاخره پام باز شد توی روضه

مگر اینکه امام حسین بخاد

دلم اشوب بود

بعد از نماز مغرب اومد کنارم و نظرمو پرسید. همیشه همینجوره هر وقت بحثش میشه به هم میریزم.

کاش ...

یه مراسم خیلی ساده ولی پر از صفا

بازم بهم نشون داد اگر کار برا خدا باشه. خدا خودش قشنگش میکنه. حتی اگه خیلی ام زحمت نکشی!

سخنران میگه خودتونو به امام حسین وصل کنین تو این روزا. حتی با کوچیکترین کارا. شده یه چای دادن

خیلی وقته برا امام حسین کار نکردم

شرایطش بود ولی دوست داشتم خوشحالیه دیگرانو وقتی کار رو به اونا میسپردم

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۲۲:۵۰
مبتلا

یک شب مانده به محرم. مسجد دانشگاه

این شبها پراز امیدم و… گاهی هم یاس

میخواهم این محرم مثلا عاشقت باشم . برای غمت گریه کنم. ادب کنم کمی!مثل قبل ترها حساب هایم را تصفیه کنم . وصیت بنویسم. امانتی ها را پس بدهم. خلاصه سعی کنم حقی به گردنم نباشد تا ...

تا راحت سرم را بگذارم روی مهر و با تمام وجود بخوانم

شهادت شهادت همه ارزومه

میخواهم خودم را وصل کنم به شما  ،به دستگاهت، به عزادارهایت،نه ،اصلا به کفش عزادارهایت..

 

اروم اروم وارد مسجد میشم سعی میکنم نگاهم تو نگاه کسی نیفته. میرم میشینم یه گوشه خلوت مسجد.زیارت عاشورا میخونن. سعی میکنم مودبانه بشینم و بخونم.

اللهم اجعل محیای محیا محمد وال محمد...

بعضی جاهای زیارت ولی سنگینن

االهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله

کسانی که تبعیت میکنند!!!

 

یه کم اونطرف تر طیبه نشسته، دانشجوی دکترای فیزیک. خیلی مودبانه سرشو انداخته پایین و غرق تفکر... اربعین قراره بره کربلا.

نگاهم میکنه و...میگه چرا نمیای دو تا دیگه بیشتر جا نیستا...ومن باحسرت ، فقط نگاه...

امام حسین چی جواب بدم؟بازم مهربونی میکنی در حق گنهکاری که تمام وجودش لجنه. لجن گناه. یعنی دلمو میبری تو خونت.یعنی راهم میدی

 

تکیه میدم به دیوار.نگاهمو اروم میچرخونم بین ادمای اطرافم. بعضیاچقد قشنگ دلبری میکنن برا اقا

از اون عقب یکی با ذوق و شوق میادطرفم. کارشناسی ارشد زیست، اهل قم و سید. شرمنده محبتش میشم. و محبت خدا؛که با این همه بدی...

یه کم حرف میزنیم. حاج اقا شروع کرده به صحبت. دوس دارم دقیقتر گوش بدم. ولی یکی دیگه...

هی سوال میپرسه هی حرف میزنه. قید سخنرانیو میزنم. بلند میشم میرم بیرون.میخام یه کاری کنم شاید به حرمت اون کار...

 میرم در مسجد ولی همه کفش ها مرتب چیده شدن!هرکسی که لیاقت جفت کردن کفش عزادارای حسینو نداره...

و روضه

سجده

امام حسین

و خدا 

که باز اون اول شروع کرد

بعد از ماهها

دل زخم خورده ام، 

گرمی دست طبیب رو حس کرد

خدایا شکرت

امام حسین...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۲ ، ۲۲:۴۸
مبتلا


آیــه‌های اشک ِ من تفسیر می‌شد، بد نبود

 

دل اگر از غصّه خوردن سیر می‌شد، بد نبود

 

 من خرابــــم! گفته‌ام ساقــی بریـزد باده‌ای

 

این خرابی‌ها کمی تعمیر می‌شد، بد نبود!

 

 خـواب دیدم یوسف‌ام اما زلیـــخا سیرتم

 

خواب‌ها روزی اگر تعبیر می‌شد، بد نبود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۱۲:۲۲
مبتلا